حقیقت دارد ... من می توانم با شعر ها یی که به یاد تو و برای تو می خوانم، با باران مشاعره کنم و بند نیایم...باید بسیار گریسته باشم که این همه در واژه های تو غوطهورم...تو ازسخاوت آسمان و صداقت دریا، آکندهای... مرا به مهمانی نگاه زلال و کلامت دعوت کن... چرا که ؛ در حضور تو بودن، خاطره انگیزترین لحظات زندگی من است...
آشنایی...
فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم
کسی سؤال می کند به خاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم ...
سلام خیلی قشنگ نوشتید آقا احسان ...........موفق باشید....یا حق
عنوان وبلاگت بیشتر جذبم کرد تا خود نوشته ت!
ey val bahal bood khosham oomad be manam sar bezan bye
شاید تنها بهانه برای ماندن همین باشد که به خاطر دیگری با نفس همراه باشی !
شاید زندگی چیزی فرا تر از یک احساس باشد !
نمیدانم ....
سلام احسان جان
خوبی ؟
لینکت رو گذاشتم نگی سفرکرده بده !
تو هم که مثل خودم تنهایی که ....
دمت گرم و دلت دریا
عجیب .... عحیب ..... عجیب
عجیب زیستن سخت است !
در کنار آدم ها گاهی زندگی را هم فراموش میکنی !
دوری بهتر است!