زندگی مستی یک سرو بلند.
در هیاهوی پر از نفرت این دوران.
همه بر سادگی ما میخندند.
که چه آسان .پای سخن هیزم شکن .
مینشینیم و به خود میخندیم.
چه کسی خواهد پرسید؟
چه کسی همدرد است؟
چه کسی سنگ صبوری است بر این درد ؟
خدا میداند.
چه کسی؟؟؟؟؟؟؟
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبیولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگردم
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگردم