جهان غصه ی ما را نمی خورد
دله هیچ کوچه ای به یاد ما تنگ نمی شود هیچ
مغازه ای به خاطر خانه نشینی ما بسته نمیشود
و مردم راس ساعت قرار همیشگی شان میروند
دنبال دلخوشی هاشان اما من
به خاطر تو از کار می افتم سراغی از
کوچه نمی گیرم و
راس ساعت هیچ قراری عطر نمی زنم و کلی مقابل آینه
نمی ایستم تا ثابت کنم شاعران دروغ نمی گویند
بگذار برای یک بار هم که شده کسی از
خودش مایه بگذارد من اگر تباه تو شوم شاعرت بوده ام.
غریبه
صدای پایت را در کوچه پس کوچه های باریک دلم می شنوم گویی صدای پای فرشتگان است
غریبه, می دانی تو همچون فرشته ای هستی که من تو را در لابه لای آرزوهای بی حاصلم, پر بار می بینم
عطری به مشامم می رسد. این عطر توست. عطری که همیشه تو را به من نزدیکتر می کند
عطر تو عطری است که همیشه عشق و مهربانی می آورد
غریبه تو کیستی که اینگونه مهربانیت را نثار کسی می کنی که حتی نامت را هم نمی داند
تو مهربان و خوبی,آنقدر که کبوتران قلب پر مهرت را در آسمان سوت و کور قلبم پرواز دادی
آخر ای الهه تمام خوبی ها با من بگو, بگو که از قبیله بهاری هستی
که اینگونه مهربانی را بدون کم وکاست آموخته ای
بگو
ای کاش
کاش یک ماه بودم تا در آسمان آرزویت یک جا می نشستم و شبها برایت روشنایی می تاباندم
کاش می شد که کبوتری بودم که در آسمان خیالت پرواز می کردم و به پشت بام خیالت
فرود می آمدم و دانه هایی را که از مهر و محبتت پاشیده بودی بر می چیدم
کاش ستاره ای بودم و در آسمان سیاه شب جا می گرفتم و گاه گاهی
برایت چشمک میزدم
نه خیر مثل اینکه این یلدا خانوم میخواد ما از شرمندگی آب بشیم!!!
دستش درد نکنه بازم منو خجالت داد و این شعرو فرستاد..بخونید
امروز بعد از کلی خستگی و کار .اومدم آپدیت کنم.
نمیدونم چرا ولی دلم واسه خودم تنگ شده.
به در و دیوار پیله میکنم .
بی دلیل بهونه میگیرم.
اگه میدونستم چرا خوب بود ..
شما نمیدونید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه فهمیدین چرا به منم بگید..
و بدونید اگه نظر ندین باهاتون قهر میکنم.
مشکل من اینه که قهر کردن هم بلذ نیستم...
تا بعد بابای.
تا اون موقع که آنشرلی من امتحاناش تموم بشه بای......
برف | |||
|
امروز تنهایی کلی سرما خوردم.
جای هیچ کدومتون خالی نبود.
الان هم که دارم تایپ میکنم .
اینجا هوا ابریه آروم آروم داره برف میاد.
چقدر من این هوا رو دوست دارم.
در کل عاشق روزهای ابری.بارانی.برفی....
یه دلیل هم براش دارم.
توی هوای ابری انسانها بیشتر احساساتی میشن.
و همه ورای شخصیتشان .چه خوب و چه بد .به ظاهر صمیمی هستند .
واسه همینه که......
عاشقم .عاشق سپیده صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هرچه نام توست بر آن
تو مثل فصل زمستان زبرف عاطفه لبریز
بخوان دوباره برایم.برای عاشق پاییز
دو دست آدم برفی.کلاه و ژاکت پشمی
غروب پنجره و من دوباره گوشه ی آن میز
دوباره رد من وتو میان عاطفه جاری
بیا که باز بهار است و گشته کوچه دل انگیز
(بینا)