آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

جهان...

جهان غصه ی ما را نمی خورد
دله هیچ کوچه ای به یاد ما تنگ نمی شود هیچ
مغازه ای به خاطر خانه نشینی ما بسته نمیشود
و مردم راس ساعت قرار همیشگی شان میروند
دنبال دلخوشی هاشان اما من
به خاطر تو از کار می افتم سراغی از
کوچه نمی گیرم و
راس ساعت هیچ قراری عطر نمی زنم و کلی مقابل آینه
نمی ایستم تا ثابت کنم شاعران دروغ نمی گویند
بگذار برای یک بار هم که شده کسی از
خودش مایه بگذارد من اگر تباه تو شوم شاعرت بوده ام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد