آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

این آنشرلی کی بیده؟؟

با سلام خدمت شما عزیزان.

بابا کشتید منو آخه کم بپرسید آنشرلی کیه .کجاست و.....

خوب اگه میشد که میگفتم .

شاید روزی بخ شما گفتم.ولی اگه اجازه داد.

که گمان نمیکنم اجازه بده..

ز بس ندیدم ز کس محبت
شدم گرفتار رنج و محنت
گسستم از هر که آشنا شد
دو روزه عمر من فنا شد

زمانه با کس وفا نکرده
ز غم دلی را رها نکرده
دگر نمی ببنمت بباری
که گل بخندد به نوبهاری

چون من آزاده به دنیا بگذر
نقش غمت سینه خود کن تو دلبر
بپای هستی نشسته تا کی
دل غمینت شکسته تا کی
بیا طریق وفا گزینیم
ز یک دگر جز صفا نبینم

دگر دل با محبتی در زمانه پیدا نمیشود
ز مهربانی و بی ریایی نشانه پیدا نمیشود

چرا به مثل آتش، مثل آتش بگدازیم
نوای بشنو از نی، بشنو از نی بنوازیم
به غیره سایه حق که سایه ای نیست
بقای حرمت ماست که بسوزیم و بسازیم

چون من آزاده به دنیا بگذر
نقش غمت سینه خود کن تو دلبر
بپای هستی نشسته تا کی
دل غمینت شکسته تا کی
بیا طریق وفا گزینیم
ز یک دگر جز صفا نبینیم

تا بعد بای

نظرات 1 + ارسال نظر
... جمعه 7 بهمن 1384 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.doroghcity.blogsky.com

سلام دوست من
جالبه ... وبلاگ متفاوتی داری.

موفق باشی.بهم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد