آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

می توان عاشق نبود؟

 می توان عاشق نبود و

بهر خود

شعر را زمزمه کرد

می توان عاشق نبود و

با غرور از کنار او گذشت

او که چشمت

در دلش همهمه کرد

می توان عاشق نبود و

در بهار

چشمها را بست و

بلبل را ندبد

می توان عاشق نبود و

صبحگاه

یاس خوشبویی ز باغستان نچید

می توان عاشق نبود و

عشق را

همچو بازی ساده انگاری شمرد

می توان عاشق نبود و تا ابد

عشق را دست فراموشی سپرد

 می توان عاشق نبود...

اما دریغ

کاش می شد آدمی پاک از گناه

می توانست او که بگریزد

ز بند یک نگاه

می توان عاشق نبود؟

 

عشق به خدا یه چیزه دیگست.

نظرات 3 + ارسال نظر
شیوا چهارشنبه 12 بهمن 1384 ساعت 03:35 ب.ظ

درسته ولی همیشه که نمیشه تنها باشی.
به قول خودت (عشق مجازی)هم لازمه .نیست؟؟؟؟

شیوا شنبه 15 بهمن 1384 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام خوبی .چرا به ایمیل های من جواب نمیدی؟
میتوان عاشق بود.چرا نه؟؟؟
منم عاشق خدا هستم .ولی بعضی اوقات با کمک( عشق مجازی )میتونیم به عشق حقیقی برسیم.

(عشق مجازی )البته شما اینجور مینامیدش.من حقیقی میدونمش.
یه کمی بیشتر فکر کن.

نگار یکشنبه 16 بهمن 1384 ساعت 10:53 ق.ظ

عشق حقیقی وجود نداره ما آدما خودمونو گول میزنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد