آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آنشرلی من

چرا به من نگاه نمیکنی؟

چرا سری به تنهایی من نمیزنی؟

به تو سلام میکنم که روزگاری حرفهایم را میان آیینه ها قسمت میکردی

سلام مرا سبز کن ای یگانه .

ای که کهکشانهای حوالی خانه ات پاییز و زمستان ندارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد