آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آموخته ام که ؛ وقتی با کسی روبرو می شویم ؛ انتظار " لبخندی " از سوی ما دارد .

آموخته ام که ؛ لبخند ارزانترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید .

آموخته ام که ؛ باد با چراغ خاموش کاری ندارد .

آموخته ام که ؛ به چیزی که دل ندارد ، نباید دل بست .

 آموخته ام که ؛ خوشبختی جستن آن است نه پیدا کردن آن

 

 

راز من ...

عشق من.....

از چشم ترم زود مرو...

صد جانم به فدایت ز برم زود مرو

نکنم شکوه که دیر آمدی

در بر من لااقل دیر آمدی

 به سرم زود مرو

 بنشین یک دم واز چشم ترم زودمرو

ای شکسته تو شکستی

 مویه کردی ....

گریه کردی ...

از ته دل غصه خوردی .

 من با هاتم . خاک پاتم .

 تو صداتم تو صداتم من رفیق گریه هاتم

عشق در تو...

 شور در تو..

 بی تو من جایی ندارم...

بی تو فردایی ندارم من باهاتم ...

مثله بارون تو چشاتم

 مثله غصه تو صداتم...

چون پرنده در هواتم

 عشق در تو شور در تو

 بی تو من هیچم

نظرات 1 + ارسال نظر
غریبه یکشنبه 23 بهمن 1384 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام.ممنون که وقت میذاری و مطلب می نویسی .خسته نباشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد