آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

من زیاد به این مطلب معتقد نیستم شما چی؟؟؟

 عشق ورزیدن خطاست
حاصلش دیوانگی ست
عشق ها بازیچه اند
عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند
عشق کو ؟!
عاشق کجاست ؟!
معشوق کیست ؟!
حبس نفس است که عشقش خوانده اند
آنکه می میرد
زشوق دیدن امروزها
وآنکه می سوزد
زبرق چشم عالم سوزها
گر بیاید دلبر تازه تری
عشق عالم سوز خاموش می شود
چهره ما هم
فراموش می شود
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد