جواب شعر کوچه ((بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ..... )) از کوچه زیبای تو امروز گذشتم
دیدم که همان عاشق و معشوقه پرستم
یک لحظه به یاد تو از آن کوچه گذشتم
دیدم که زسر تا بقدم شوق و امیدم
هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم
آن شور جوانی نرود از یاد ای راحت و آرام
دل من خانه ات آباد
با یاد رخت این دل افسرده شود شاد
هرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش
کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش
هر جا که نشستم سخن از عشق تو گفتم
با اشک جگر سوز دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم دل می تپد
قصه غربت و سرگردونیامو برای پنجره ها زمزمه کردم
هم نفس با شبهای ابری و دلتنگ غصه هامو بی صدا زمزمه کردم
دنبال یه نیمه گمشده بودم که با هم یه سیب کامِلو بسازیم
دنبال حریفی بودم که من و اون زندگیمونو به پای هم ببازیمیه ستاره ام یه ستاره غریبه ، گوشه یه کهکشون بی نهایت
راهو گم کردم و تنها ، وسط یه آسمون بی نهایت
گشتن و گشتن و تا همیشه گشتن به همه پنجره ها سرک کشیدن
قصه من و تو مثل مهر و ماهه جستجو حتی برای نرسیدن
تو منو همینجوری می خواستی تک و تنها با نگاهی که غریب و بی نصیبه
دنبال یه نام آشنا می گردم یه ستاره ام یه ستاره
دنیا هـم بـه آدمـهای خـوش بین نیـاز دارد هـم به آدمهای بـد بین چون افـراد خــوش بـیـن هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات.
زندگی مانند بوم سفید نقاشی است هر چه روی آن بکشی همان می شود . می توانی رنج و محنت روی آن نقاشی کنی و از طرف دیگر می توانی نقش شادی و خوشبختی در آن بیفکنی.انتخاب به عهده توست.
به خاطر داشته باش خودت مسئول انتخاب هایی که میکنی هستی
خدایی من به این رسیدم.
هرچی از خدا خواستم به من داده .الا یه چیز .
اونم حتما موعدش نرسیده
با سلام خدمت همه ی عزیزان .به خصوص خواهر عزیزم.
با آرزوی موفقیت برای همه ی شما در همه ی مراحل زندگی .
چند روزی رو به خاطر مشکلات کارم از شما دور می مونم.
البته شاید.
ولی سعی میکنم آپدیت کنم.
ولی اگه نشد شما ببخشید.
آنشرلی من امتحان داره .شما بگید من چیکار میتونم براش انجام بدم؟؟؟
جهان غصه ی ما را نمی خورد
دله هیچ کوچه ای به یاد ما تنگ نمی شود هیچ
مغازه ای به خاطر خانه نشینی ما بسته نمیشود
و مردم راس ساعت قرار همیشگی شان میروند
دنبال دلخوشی هاشان اما من
به خاطر تو از کار می افتم سراغی از
کوچه نمی گیرم و
راس ساعت هیچ قراری عطر نمی زنم و کلی مقابل آینه
نمی ایستم تا ثابت کنم شاعران دروغ نمی گویند
بگذار برای یک بار هم که شده کسی از
خودش مایه بگذارد من اگر تباه تو شوم شاعرت بوده ام.
غریبه
صدای پایت را در کوچه پس کوچه های باریک دلم می شنوم گویی صدای پای فرشتگان است
غریبه, می دانی تو همچون فرشته ای هستی که من تو را در لابه لای آرزوهای بی حاصلم, پر بار می بینم
عطری به مشامم می رسد. این عطر توست. عطری که همیشه تو را به من نزدیکتر می کند
عطر تو عطری است که همیشه عشق و مهربانی می آورد
غریبه تو کیستی که اینگونه مهربانیت را نثار کسی می کنی که حتی نامت را هم نمی داند
تو مهربان و خوبی,آنقدر که کبوتران قلب پر مهرت را در آسمان سوت و کور قلبم پرواز دادی
آخر ای الهه تمام خوبی ها با من بگو, بگو که از قبیله بهاری هستی
که اینگونه مهربانی را بدون کم وکاست آموخته ای
بگو
ای کاش
کاش یک ماه بودم تا در آسمان آرزویت یک جا می نشستم و شبها برایت روشنایی می تاباندم
کاش می شد که کبوتری بودم که در آسمان خیالت پرواز می کردم و به پشت بام خیالت
فرود می آمدم و دانه هایی را که از مهر و محبتت پاشیده بودی بر می چیدم
کاش ستاره ای بودم و در آسمان سیاه شب جا می گرفتم و گاه گاهی
برایت چشمک میزدم
نه خیر مثل اینکه این یلدا خانوم میخواد ما از شرمندگی آب بشیم!!!
دستش درد نکنه بازم منو خجالت داد و این شعرو فرستاد..بخونید