اینجا خورشید که می آید صبح می شود به همین سادگی! آدم ها می آیند و می روند و خورشید که می رود شب می شود همه می میرند انگار!
(ساعت خواب و بیداری ِ آدمها مثل دنیای کوچک من نیست )
اینجا همه دروغ می گویند همه نگاه ها ازآدم فرار می کنند و من از دروغگو ها متنفرم
اینجا نگاه ها فرسوده اند هوا سرد نیست سنگین است (چقدر هضم هوای سنگین سخت است!)
اینجا همه با هم قهرند انگار و انتظار تنها وجه تفاهم آدم ها ست
اینجا همه منتظرند همه منتظریم اینجا درست زیر پای آسمان است… |