برف میبارد برف

برف

 

برف می بارد ، برف می بارد

همه جا برف می بارد

و تو در مقابل من راه میروی

یک دام ، ناگهان بسته میشود

و پاهایت را میبلعد

و من ، تنها ، هیچ چاره ای ندارم

 

میدانم که زمستانی طولانی است

و میترسم که تو را دیگر پیدا نکنم

در آن چشم انداز که خیلی تغییر کرده است

 

برف برف برف

برف همه جا را پوشانده است

برای اینکه مانع من شود

تا جای پای تو را بیابم

 

مدام و بی وقفه

مدام فریاد میزنم

و مدت طولانی

بیهوده ، تو را می جویم

 

و ناگهان دام را میابم در مقابلم

و جای چهار کفش بر روی برف

تو برای همیشه ، رفته ای با دیگری

و این درد را در من ابدی کردی

 

برف می بارد ، برف می بارد

همه جا برف می بارد

و زمان بسیار خوبیست

برای داشتن غم و درد و اندوه در دل.