دوستش دارم اما....

سالها بود که در تاریکی به دنبال نور می گشتم غافل از اینکه چشمانم بسته است

 خندید و گفت : دوستیم ؟

 گفتم : تا کی ؟

 گفت : دوستی تا ندارد . تا پیری . تا مرگ . تا قیامت . تا بعد از ملاقات با خدا . تا بهشت یا جهنم تا همیشه .....

 گفتم : باشه دوستیم اما بیا نشونه ای برایش بزاریم .

گفت : هر طور دلت بخواد . گفتم : هر بار همدیگه رو دیدیم بخندیم و پلکهامون رو دوبار محکم به هم بزنیم . خندید و پلکهاش رو محکم دو بار به هم زد...