آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

جواب شما..


خیلی ها از من می پرسن که چرا ..
اینقدر نا امید..

اشک و باران

پارسال با او در زیر باران راه می رفتم.

امسال راه رفتن او را با مرد دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم.

شاید باران پارسال اشکِ مرد دیگری بود . . . !
نظرات 2 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 27 مرداد 1384 ساعت 11:19 ق.ظ

تا وقتی که با یاد کسی که رفته زندگی میکنی نمیتونی به دیگری دل ببندی

مهشید سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام
دقیقا نظرم با نظر قبلی هماهنگ

حداقل بگو منظورت از جواب شما باکیه!!!!!
بابای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد