آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است


مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن

ز آه شرر بار، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن، پر شرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن

نو بهار است، گل به بار است
ابر چشم ژاله بار است

این قفس چون دلم تنگ و تار است

شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین

جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن

مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر کن مختصر کن مختصر کن

نظرات 1 + ارسال نظر
مرمر دوشنبه 25 مهر 1384 ساعت 10:20 ق.ظ http://shahre-gonah.blogsky.com

سلام
وبلاگت بسیار قشنگه موفق باشی دوست عزیز دوست داشتی به منم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد