آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

معلم زندگی....

در کلاس روزگار، درس‌های گونه‌گونه هست: درس دست یافتن به آب و نان!
درس زیستن کنار این و آن.
 درس مهر درس قهر درس آشنا شدن درس با سرشک غم ز هم جدا شدن!
در کنار این معلمان و درس‌ها،
 در کنار نمره‌های صفر و نمره‌های بیست!
 یک معلم بزرگ نیز در تمام لحظه‌ها،
تمام عمر! در کلاس هست و در کلاس نیست!
نام اوست: مرگ! و آن‌چه را که درس می‌دهد؛ زندگی است





از عاطفه خانم متشکرم.....
نظرات 2 + ارسال نظر
مهناز پنج‌شنبه 12 آبان 1384 ساعت 05:51 ب.ظ

مرگ چقدر به ما نزدیک است...
کاش همه اینو میدونستند

سفرکرده سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 02:28 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

عجیب .... عحیب ..... عجیب
عجیب زیستن سخت است !
در کنار آدم ها گاهی زندگی را هم فراموش میکنی !
دوری بهتر است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد