آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ پشت پرچین سخن های درشت
نظرات 2 + ارسال نظر
دیووووووونه شنبه 21 آبان 1384 ساعت 05:02 ب.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

دو راهب جوان در طی مسافرت به رودخانه ای رسیدند که در کنار ان زن جوانی که از جریان اب ترسیده بود از انان خواست که در صورت امکان او را به ان طرف رودخانه برسانند. یکی از راهب ها اهمیتی نداد اما راهب دیگر به سرعت زن را بر دوش خود نهاد و از اب عبور کرده و در ان طرف بر زمین گذاشت. پس از گذشت مدتی دوست او که قادر به ادامه سکوت خود نبود گفت , با وجود اینکه می دانستی ایین ما هر گونه تماس با جنس مخالف را منع کرده است ولی ان زن را بر دوش خود نشاندی و حمل کردی !
راهب دیگر جواب داد : من او را در ان طرف رودخانه بر زمین نهادم در حالی که تو هنوز داری حملش می کنی.

لادن شنبه 21 آبان 1384 ساعت 09:23 ب.ظ

جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست / ماه و خورشید همین آیینه می گردانند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد