عروسک جون فدات شم
تو هم قلبت شکسته
که صد تا شبنم اشک
توی چشمات نشسته
منم مثل تو بودم
یه روز تنهام گذاشتن
یه دریا اشک حسرت
توی چشمام گذاشتن
چه تهمتها شنیدیم
چه تلخیها چشیدیم
عروسک جون تو میدونی
چه حسرتها کشیدیم
عروسک جون زمونه
منو این گوشه انداخت
بجای حجله بخت
برام زندون غم ساخت
بمیره اونکه میخواسته
مارو گریون ببینه
سرای سینه هامونو
زغم ویرون ببینه
عروسک جون نگام کن
چشام برقی نداره
زمستونه تو قلبم
که هیچ گرمی نداره
باید اینجا بخشکیم
تو گلدون شکسته
دلم میخواد یه روزی بعد سالها
پرستوی سعادت رو ببینی
نمیخوام بیش از این تو صورت من
نشون یاس ووحشت رو ببینی
نمیخوام بیش از این تو صورت من
نشون یاس ووحشت رو ببینی
دلم میخواد یه روزی فارغ از غم
تبسم روی لبهامون بشینه
شاید اونروزدوباره جون بگیره
نهال آرزوهامون تو سینه
بیا با هم بمونیم عاشقونه
به این شبهای بی فردا بخندیم.
گاهی یه احساسایی شبیه حدس و گمان به سرم می زنه راجع به شما اما بعدش شما یه چیزایی می گی که ثابت می شه حدسیات من اشتباه بوده... حالا یا شما برای گمراه کردن من برای اینکه پی به حقیقت نبرم یه حرفای دروغی می گین... یا اینکه من اشتباه حدس می زنم... اما برادر من تو این چند وقت آشنایی با شما گاهی خیلی سوالا تو ذهنم ایجاد کردی ...(نمی دونم یعنی این احساسی که بارها و بارها بهم دست داده راجع به شما.. اشتباه بوده؟ حرفای گاهی ضد و نقیض شما که این رو می گه!)
شما چی فکر میکنی؟
سوال هاتو بپرس.
من همیشه جوابگو هستم.
اما نه به همه/