آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

نه خیر مثل اینکه این یلدا خانوم میخواد ما از شرمندگی آب بشیم!!!

دستش درد نکنه بازم منو خجالت داد و این شعرو فرستاد..بخونید

آدما ازآدما زود سیر میشن
آدما از عشقشون دلگیر مشن
آدما رو عشقشون پا میذارن
آدما آدمو تنها میذارن
منو دیگه نمیخوای خوب میدونم
تو کتاب دلت اینو میخونم
یادته اون عشق رسوا یادته
اون همه دیوونگی ها یادته
تو میگفتی که گناه مقدسه
اول آخر هر عشق هوسه
آدما آخ آدمای روزگار
چی میمونه از شما ها یادگار
دیگه از بگو مگو خسته شدم
من از اون قلب دو رو خسته شدم
نمیخوای بمونی توی این خونه
چشم تو دنبال چشمهای اونه
همهً حرفهای تو یک بهونه ست
اون جهنمی که میگن این خونه ست
 
مرسی و بای
نظرات 1 + ارسال نظر
شیرین دوشنبه 26 دی 1384 ساعت 02:58 ب.ظ

سلام کاش میتونستم اون احساسی رو که نسبت به شما دارم رو بیان کنم.
در یک جمله کوتاه: دوستت دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد