" حلقه ی زر "
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه ی زر؟
راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهر ه ی او ....
این همه تابش و درخشندگی است
مرد حیران شو و گفت :
حلقه خوشبختی ست , حلقه ی زندگی ست
همه گفتند: " مبارک باشد "
دخترک گفت: دریغا ! که مرا باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زن افسرده نظر کرد بدان حلقه ی زر
دید در نقش فروزنده ی او
سالهایی که به امید وفای شوهر ...
به هدر رفته هدر
زن افسره نالید, که وای
وای ,این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و درخشندگی است
حلقه ی بندگی و بردگی است!!!!