یادم که میآد ...
اشکام در میاد..
میدونی چرا؟؟؟؟؟
آخه چه رویاهایی با یادش ساخته بودم..
ولی..
گویند خدا همیشه با ماست ای غم نکند توهم خدایی
بی خیال بابا هنوز خدا هست .زندگی هست.
تنها شاهد اشکهای شبانه ام
همین صفحه سفید و جوهر سیاه و نور ماه است
که زیباییش یاد آور تواست و دل گرفتگیش همچون من
هرگز نخواستم چشم نا محرم این لحظه های آشنا
فرو ریختن اشک را بر گونه هایم ببیند
ه
میشه بالش سکوت را
زیر سر هق هق تنهائیم گذاشتم
تا کسی صدای مرا نشنود
اما تو
تو که از گریه های پنهانی من با خبری
چه کنم؟
گاهی همین گریه های گهگاه
جای خالی تو را
در غربت عاشقانه هایم پر میکند
مشق شب این باشد
که هر روز و هر شب چندین بار
در قلب هایمان زنده و تکرار کنیم :
عشق ، مهربانی ، صداقت
... پاکی و پاکی و پاکی
امتحانی بشود
که بسنجند ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم.....